0

سکوتی که از مغز می‌آید؛ روایت اختلال تکلم در اثر ضایعه مغزی

اختلال تکلم در اثر ضایعه مغزی

اختلال تکلم ناشی از ضایعه مغزی یکی از پیامدهای شایع آسیب‌ های عصبی است که می ‌تواند کیفیت زندگی فرد را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. افراد در معرض خطر اختلال تکلم عمدتاً کسانی هستند که دچار سکته مغزی، ضربه مغزی، تومور مغزی یا بیماری ‌های نورودژنراتیو شده ‌اند. این گروه‌ ها به دلیل آسیب به بخش‌ های کلیدی زبان در مغز، بیشترین احتمال بروز مشکلات گفتاری را دارند. تشخیص به موقع و درمان تخصصی از طریق گفتار درمانی، باز آموزی عصبی و حمایت ‌های شناختی می‌ تواند به بازگشت عملکرد زبانی کمک کند. همچنین، مداخله زود هنگام و پیگیری مستمر در توانبخشی افراد در معرض خطر اختلال تکلم نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی و افزایش استقلال آن‌ ها ایفا می‌ کند.

اختلال تکلم در اثر ضایعه مغزی

دیدگاه علمی اختلال تکلم در اثر ضایعه مغزی

اختلال تکلم در اثر ضایعه مغزی که به ‌صورت علمی آفازی (Aphasia) نامیده می‌ شود، یکی از پیامدهای مهم آسیب به نواحی زبانی مغز است و معمولاً در نتیجه حوادثی مانند سکته مغزی، ضربه مغزی، تومور، عفونت‌ های سیستم عصبی مرکزی یا بیماری‌های تحلیل ‌برنده مغز مانند آلزایمر رخ می‌ دهد.  در ژورنال Lancet اینطور بیان شده است که آفازی یک اختلال زبان ‌شناختی است، نه صرفاً گفتاری، به این معنا که بر جنبه ‌های مختلف زبان شامل درک، بیان، خواندن و نوشتن تأثیر می‌گذارد. این اختلال معمولاً زمانی ایجاد می ‌شود که نواحی خاصی از نیم ‌کره چپ مغز، به ‌ویژه نواحی بروکا و ورنیکه، دچار آسیب شوند. 
مطالعات انجام شده در The New England Journal of Medicine مشخص کرده است ناحیه بروکا در لوب فرونتال مغز مسئول تولید زبان و ساختار نحوی جملات است، در حالی که ناحیه ورنیکه که در لوب تمپورال قرار دارد، در درک زبان نقش کلیدی دارد. بسته به محل و شدت آسیب، آفازی می ‌تواند به شکل ‌های مختلفی ظاهر شود. در آفازی بروکا، توانایی تولید زبان مختل می‌ شود، به‌ طوری که گفتار بیمار کند، تلاش ‌طلب و تلگرافی است، اما درک زبان نسبتاً سالم باقی می‌ماند. در مقابل، در آفازی ورنیکه، گفتار بیمار روان ولی بی ‌معنا است و درک زبان نیز آسیب دیده است. 
در نوع شدیدتر، یعنی آفازی گلوبال، تمامی جنبه ‌های زبان به ‌طور گسترده‌ای مختل می ‌شوند. تشخیص آفازی از طریق ارزیابی بالینی و آزمون‌های زبانی تخصصی انجام می ‌گیرد و تصویربرداری مغزی (مانند MRI یا CT) برای تعیین محل و وسعت ضایعه ضروری است. درمان آفازی نیازمند توانبخشی مداوم و تخصصی است که در رأس آن گفتاردرمانی قرار دارد. گفتاردرمانی به کمک تکنیک‌ های بازآموزی زبانی، تحریک نورونی و تمرینات شناختی سعی در بازیابی مهارت‌های زبانی دارد. 

گروه هایی که در معرض اختلال تکلم هستند!

 به گفته Annals of Internal Medicine اختلال تکلم یکی از مشکلات شایع در بیماران مبتلا به ضایعات مغزی است که می ‌تواند تأثیرات جدی بر کیفیت زندگی و توانایی‌ های ارتباطی فرد داشته باشد. برخی دسته ‌های خاص از افراد که دچار ضایعه مغزی می‌ شوند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلالات تکلم قرار می ‌گیرند. این افراد شامل کسانی هستند که آسیب ‌های نواحی حساس و کلیدی مغز مرتبط با زبان و گفتار را تجربه کرده‌اند.

  •     اولین گروه در معرض خطر، افرادی هستند که دچار سکته مغزی (Stroke) شده ‌اند. سکته مغزی معمولاً باعث قطع یا کاهش خون ‌رسانی به نواحی خاصی از مغز می ‌شود که می ‌تواند به آسیب بافت مغزی منجر شود. از آنجا که بخش ‌های مهمی برای زبان مانند نواحی بروکا و ورنیکه در نیم‌ کره چپ مغز قرار دارند، سکته مغزی در این نواحی اغلب منجر به اختلالات گفتار و زبان مانند آفازی می ‌شود. شدت اختلال به محل و وسعت ضایعه بستگی دارد.
  •     دسته دوم، افرادی هستند که دچار ضربه مغزی (Traumatic Brain Injury – TBI) شده ‌اند. BMJ  معتقد است ضربه شدید به سر، به ویژه در نواحی جلویی و کناری مغز، می ‌تواند موجب آسیب به مراکز گفتاری شود. این نوع ضایعات ممکن است در اثر تصادفات رانندگی، سقوط یا ضربات مستقیم به سر ایجاد شود. بسته به شدت و محل آسیب، بیماران ممکن است دچار مشکلات در تولید گفتار، روانی گفتار، یا درک زبان شوند.
  •     گروه دیگر، بیماران مبتلا به تومورهای مغزی هستند. تومور های واقع در لوب‌ های فرونتال، تمپورال و پاریتال که نقش مهمی در زبان و گفتار دارند، می ‌توانند عملکرد این مناطق را مختل کنند. علاوه بر فشار مکانیکی تومور، درمان‌ هایی مانند جراحی، پرتو درمانی و شیمی‌ درمانی نیز ممکن است باعث اختلالات تکلم شوند.
  •     همچنین افراد مبتلا به بیماری‌های نورودژنراتیو مانند بیماری آلزایمر، بیماری پارکینسون و بیماری ‌های دژنراتیو عصبی مانند آفازی اولیه پیش ‌رونده، در معرض خطر کاهش تدریجی مهارت‌ های گفتاری و زبانی قرار دارند. در این بیماری ‌ها، آسیب عصبی به تدریج و به مرور زمان بر مراکز مغزی مرتبط با زبان اثر می ‌گذارد.


اگر نشانه های زیر را دارید حتماً به پزشک مراجعه کنید!

نشانه‌ هایی که پس از ضایعه مغزی فرد را به اختلال تکلم نزدیک می ‌کند، نشان‌ دهنده آسیب به مراکز گفتاری و زبانی مغز یا اختلال در عملکرد های شناختی مرتبط با زبان است. این علائم می ‌توانند به صورت‌ های مختلف بروز کنند و شدت آنها بسته به نوع، محل و وسعت ضایعه متفاوت است:

  •     کندی و بریده‌بریده بودن گفتار: فرد ممکن است در تولید کلمات و جملات دچار مشکل شود، گفتارش کند، ناواضح و غیر روان باشد. این علامت معمولاً در ضایعه ناحیه بروکا دیده می ‌شود.
  •     کاهش توانایی در درک زبان گفتاری و نوشتاری: بیمار ممکن است پیام‌های شنیده شده را به درستی متوجه نشود یا قادر به فهم متون ساده نباشد، که معمولاً ناشی از آسیب به ناحیه ورنیکه است.
  •     فراموشی کلمات (آنازی یا نقص در نامیدن): فرد در پیدا کردن کلمات مناسب برای بیان افکارش مشکل دارد و ممکن است به جای کلمات صحیح از کلمات غیر مرتبط استفاده کند یا سکوت کند.
  •     خطاهای نحوی و دستوری:جملات ساخته شده توسط بیمار ممکن است از نظر دستور زبان نادرست باشند و ساختارهای پیچیده را نتواند به کار ببرد.
  •     استفاده از کلمات بی ‌معنی یا نادرست (پارافازی): کلمات به صورت نا درست تلفظ می‌ شوند یا به جای کلمات صحیح، واژه‌ های غلط یا بی‌ ربط بیان می‌شود.
  •     مشکل در تکرار کلمات یا جملات: توانایی بیمار برای تکرار آنچه شنیده است، کاهش می ‌یابد، که نشان‌دهنده اختلال در پردازش زبانی است.
  •     ضعف در خواندن و نوشتن: علاوه بر گفتار، فرد ممکن است در خواندن متون ساده یا نوشتن کلمات دچار مشکل شود.
  •     کاهش حافظه کلامی و توجه: مشکلات حافظه و تمرکز می‌تواند باعث اختلال در پردازش و استفاده مؤثر از زبان شود.
  •     تغییرات رفتاری و هیجانی: اضطراب، افسردگی یا خستگی مفرط می‌تواند باعث کاهش انگیزه و توانایی در ارتباط کلامی شود.
    شناخت این نشانه‌ها اهمیت بالایی در تشخیص زودهنگام و آغاز سریع درمان اختلالات تکلم پس از ضایعه مغزی دارد.

روش های درمانی متخصص اختلال تکلم ناشی از ضایعه مغزی

دکتر علی‌اکبر دشتله، از پیشگامان حوزه گفتاردرمانی و توانبخشی اختلالات زبان و تکلم ناشی از ضایعات مغزی در ایران، روش‌ های متعددی برای درمان اختلال تکلم ناشی از ضایعه مغزی ارائه کرده است. این روش ‌ها عمدتاً مبتنی بر اصول علمی توانبخشی عصبی، نوروسایکولوژی و گفتاردرمانی هستند و هدف اصلی آنها بازگرداندن و بهبود عملکردهای گفتاری و زبانی بیمار است. در ادامه مهم ‌ترین روش‌های درمانی مطرح شده توسط دکتر دشتله به همراه توضیح مختصر آمده است:

  1.     گفتاردرمانی مستقیم و فعال (Active Speech Therapy): این روش بر تقویت مهارت ‌های زبانی از طریق تمرینات هدفمند تمرکز دارد. بیمار به صورت منظم و با برنامه‌ ریزی دقیق تحت تمرینات گفتاری قرار می‌گیرد که شامل تمرین تلفظ، تولید جملات، درک شنیداری و بازتولید زبان است. در این روش نقش درمانگر بسیار فعال است و تمرینات بر اساس سطح توانایی بیمار تنظیم می‌شود.
  2.     بازآموزی عصبی (Neuroplasticity-based Rehabilitation): دکتر دشتله بر اهمیت پلاستیسیته مغز تأکید دارد، بنابراین برنامه‌ های درمانی طراحی شده به گونه‌ای است که با تحریک مکرر نواحی آسیب‌دیده مغز، امکان بازیابی و بازسازماندهی عملکرد زبانی فراهم شود. این روش شامل تکرار و تمرینات مکرر برای ایجاد تغییرات ساختاری و عملکردی در مغز است.
  3.     درمان چندحسی (Multisensory Therapy): این روش درمانی از محرک‌ های چندگانه حسی مانند صوت، تصویر و حرکات دست استفاده می‌ کند تا ارتباط‌ های عصبی مرتبط با زبان تقویت شود. استفاده از محرک‌ های بصری و شنیداری همراه با تمرینات حرکتی به بهبود درک و تولید زبان کمک می‌کند.
  4.     تمرینات تقویت حافظه و توجه (Cognitive Rehabilitation): از آنجا که اختلالات گفتار اغلب با مشکلات شناختی همراه هستند، تمرینات تقویت حافظه، توجه و سایر عملکرد های اجرایی مغز نیز در روند درمان قرار می‌ گیرند. این تمرینات به بیمار کمک می ‌کنند تا بهتر بتواند اطلاعات زبانی را پردازش و به خاطر بسپارد.
  5.     درمان گروهی و اجتماعی (Group and Social Therapy): دکتر دشتله بر اهمیت تعاملات اجتماعی در بهبود مهارت ‌های زبانی تأکید دارد. درمان گروهی محیطی فراهم می‌ کند که بیمار بتواند در شرایط واقعی ‌تر و با حمایت هم‌گروهی‌ ها، مهارت ‌های ارتباطی خود را تمرین کند.
  6.     آموزش خانواده و مراقبین (Family Training): به منظور افزایش اثر بخشی درمان، خانواده بیمار آموزش می ‌بینند که چگونه در منزل و شرایط روزمره به حمایت از بیمار بپردازند و تمرینات گفتاری را ادامه دهند.

این روش‌ ها معمولاً به صورت ترکیبی و متناسب با نیاز های هر بیمار به کار گرفته می‌شوند تا بهترین نتیجه در توانبخشی گفتاری حاصل شود. تاکید اصلی دکتر دشتله بر درمان فردمحور، استمرار تمرینات و بهره‌ گیری از ظرفیت بازسازی مغز است.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاهده موارد بیشتر